Sonntag, 30. Dezember 2007
تفاوتهای ذهنی زن و مرد /1تفاوتهای ذهنی زن و مرد /2
بخش نخست؛
هرگاه من در نوشتــارم واژه «ذهن» را به كار می برم، منـظورم به طـور ساده عـبارتست از:
« هر آنچه را كـه مغــز از خود بروز می دهـد، یا می تراود و یا در یك كـلا م؛ كـار مغـز انسان ”ذهنیدن“ است»، كما اینــكه عملكرد شُش ها در بدن تنفّس است. ایكاش روزی در رسد كه این واژه، ”ذهنیدن“، در فرهنگ زبانی ما جا اُفتد.
امر یكم: مـردان و زنان تفاوتهای بسیـاری با یكدیگردر نحوه صحبت، رفـتار، حل مشكلات و حتی در نحوه به جاآوردن چیزها دارند. مثـلا ًمغــزیك زن در بجا آوردن اینكه كـلید ماشینش را كـجا گذارده است با یك مرد در برخورد باهمین مشـكـل توسط مغــز وی فرق می كـند.
علت تفاوتهایی كه برشمردم، مایه جنگ وجدالهای فراوانی میان نسلها شده است، كه هنــوز نیــز ادامه دارد. آیــا ریشه این تفاوتـها در خاك ”زیست شناسی“ انسانهاست، و یا در آب ”فرهـنگ“ آنهاست؟ ذهن شناســانی، cognitive scientists، ماننــد “Steven Pinker” براین باورند كه منـشاء این تفاوتــها اصلاً در مغــز ماسـت. یعنی مغــز زن و مــرد در جریان تـكامل شش تا هفت میلیون ساله انسان، اصولا ً متفاوت مهندس و طراحی شده است و بنابراین واجد عملكردهای متفاوت.
در حـدود یك قرن قـبل، كشف این امـر كه مغــز زنـان در حدود 10% كوچكتر از مغـز مردان است، به عنوان یك شـاهد تـلقی شد در اینــكه: « پــس مردان قاعدتاً از زنان باید معقولتر باشند دیگر!». همین قضیه یكی از عـوامل تــشكـّل دیدگاه مـا مردان است نسبت به شـما زنان نه تنـها به عنــوان شهروند درجه دوم، بلكه یك انسان پست تر. اینهم یك نمونه از استخراج سفسطی ”باید“ از ”هست“.
نیك كوثر، كــاریكاتوریست معرف در سایت «womeniniran.com»، دیدم كه در مصاحـبه ای می گوید: ”مردان از زنان منطقی ترند و …“ ؛ امّــا ما امروزه به كمك عــلم می دانیم كه رابــطة مستـقیمی میان تواناییهای مغــزی و بزرگی آن وجود ندارد. هوش مــردان و زنــان با هم برابر است. جالبست اینرا بـدانید، كه بالاترین ضــریب هوشی، كه تا به حال در میــان انسانها ثابت شده است، مربـوط به یك زن نویسنده به نــام ”Marilyn vos Savant“ می باشـد.
بخش دوّم؛
بر روی تفاوتهای كاركردی مغـز زن و مرد با تأكید بیشتری می توان انگشت نهـاد. مغز مردان چنان شبكه بندی و طبقه بندی شده است، كه در آن اطّلاعات با سرعـت بیشتری در هر یك از دو نیمكره مغـز انسان، آنهم به طور مستـقـل جابه جا ومورد پردازش قرار می گیرد. این امر به آنـها قـدرت تجسّم فضایی بیشتری نسبت به زنان می دهـد. همچنین در مقایـسه با زنان این مردان هستـند كه با مشاهده اشیاء، و نیز سریعتر بدان واكـنش نشان می دهـند. مغز مردان بیشتر به كار قابلیتهای هندسی می آید تا زنان !
اما مغز زنان در منــطقه فوقانی و به اصطلاح عـقـلی، فـكری، مخی «كه مرتبط است به قضاوت ومحفوظات»، به نحوی كاملا ً متراكــم از سـلولهای عـصبی متشـكـّل و پُر شده است. این زنان را نسبت به مردان به مراتب بهتر قادر می سازد تا اطلاعات و داده ها را مورد پردازش قرار دهـند. دو نیمــكره مغــزانسان توسط یك تونل، شاهراه، به یكدیگر متصل می شوند. حجم ترافیك میان این دو نیمــكره در مــورد مردان به مراتــب از زنان کمتر بوده و اساسا ً ارتباط میان این دو بخش مغـز در میان زنان تنـگاتنگتر از مردان اسـت. واین ویژگی الـبته بدان معـناست، كه زنان آنهم به طور موازی، داده ها و اطلاعات محیطی را به مراتب آســانتر و مقتصدانه تر از مردان، هم درمقــام گردآوری و هم در مقام تحــلیل پروسس میكنند. بدین عـلّت زنان بهتر از مردان می توانند به چند كار در آن واحد بپردازند، درست برعـكس ما مردان كه متمایلیـم كارهایمان را به طور ردیف شده، سِری، آنهم دقیقاً یكی پس از دیگری، انجام می دهیم.
دو نتیجه از اكـتشــافات عـلمی فوق :
1. كاملا ً بر عكـس تـِـز و نظر ادیـان و به خصوص فـقه اسلا م، زنان به علّت سـاختـار مغـزی - دماغیشان، از توانایی بیشــتر و بهتــری به شغـل ” قضاوت“ نسبت به مردان برخوردارند. ” قضاوت“ اصلًا محتاج همه جانبه نگریست كه این در ما مردها به سختی یافت میشود.
( این ”اصل راهنما“ را هــم در پـرانتــز خدمت شما بانوان عزیز عرض می كـنم، كه حداقـل پژوهش های من در باب كشف حقایق عالــم، اینـجانب را دائما ً بدین فرجام جالب می رساند كه: « ”خدای طبیعـت“ با ”خدایان ادیان“ اصلا ً یكی نیست.» )
2. پیچیدگی پردازش موازی داده ها و اطلاعات در مغـز زنان، آنها را به مراتـب پیچیده تر می گرداند. این در حالیســت كه رفتــار ما مردان ماشینی تر یا ربوتی به نظر می رسـد. بنا به تعریف من ”عقل“ عبارت است از: «حاصلضرب ”هوش عاطفی“ فرد در ”هوش منطقی“ او». به عبارت دیگر، پیچیـدگی های مكانیزم طبیعـت زنان و بدینرو اسـرار نا مكشوف آن برای ما، آنهم نسبت به مردان به مراتب بیشــتر است. و همین است راز عشق وافر من به حلُّ و فهم آن و اصلاً هدف نهائی برنامه ”فمنیزم“ باید كشف همین ”طبیعت زن“ باشد.
همین رایانه مقابل شما هم اطلاعات خود را به نحو سری، تا حــدی شبیه به مغـز مردان، پردازش می كـند. از همین روست كه مردان اصـولا ً سردتر و انگاری بی عاطفه تر به نظر می رسند، كه در حقیـقـت همین طــور هم هسـت و نباید آنها را صرفاً بدین خاطــرمورد سرزنـش و ملامت قرارداد. بی تفاوتی های مردان یك امر عـمدی و نشـانی برعدم محبّت آنها به دیگران و یا خودشان نیسـت؛ بلكه چنانچه آمد، اصلا ً این حالت اقتضای طبیعـتـشان است. شما زنها، بخصوص، در این مورد نه دچار مبالغـه بشوید و نه عـجولانه از حالت ما مردان نتیجه بگیرید كه فاقد احسـاسات و یا مثلا ً بی عاطفه و بی محبّـتیــم. مرسی…!
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen