Mittwoch, 16. April 2008

سالوادور دالیsalvador dali






























سالوادور فلیپه ژاسینتو دالی دومنک (به اسپانیایی: Salvador Felipe Jacinto Dalí Domènech) (متولد ۱۱ مه ۱۹۰۴ - درگذشتهٔ ۲۳ ژانویه ۱۹۸۹) که عموماً با نام سالوادور دالی شناخته می‌شود، هنرمند معروفِ اسپانیایی و یکی از بزرگ‌ترین نقاشان فراواقع‌گرای جهان در قرن بیستم است. عمدهٔ شهرت او به خاطر تصاویر غریب و فراواقع‌گرای کارهایش است.او در ساخت فیلم سگ اندلسی با لوئیس بونوئل همکاری داشت.دالی پيشگام سبک سورئاليسم بود و برخی از آفرينش های هنری او - از جمله ساعت مذاب، فيل های دوکی پا و مورچگانی که در پهنه بيابان داغ رژه می روند - آثاری با شهرت جهانی هستند.اما دالی شهرت جهانی خود را مديون دلايل مختلفی است.اندريا پادرونی، مدير گالری "جهان دالی" در مرکز لندن می گويد اين شهرت تا حدودی ناشی از فعاليت دالی در زمينه های مختلف و محدود نبودن او به تنها يک نوع هنر و در واقع محدود نبودن او به جهان هنر است.
"او شديدا کنجکاو و شديدا مشتاق کشف همه چيزهايی بود که امکان مرزشکنی در آنها وجود داشت، در همه رشته ها از علوم گرفته تا معماری.""ميراثی که او به جا گذاشته است شامل همه چيز است. می توان بطری هايی که دالی طراحی کرده است، حتی نان دالی، را يافت."سالوادور دالی نيز همانند هموطن ديگرش، پابلو پيکاسو، از مشهورترين هنرمندان تاريخ است به گونه ای که بسياری از آثارش در فرهنگ مدرن بازتاب يافته است.آقای پادرونی می گويد: "نوع تخيل او به آن نوع تخيلی که امروز در فرهنگ جوانان ديده می شود، در بازی های ويديويی، فيلم های سينمايی، داستان های علمی تخيلی، نزديک بود."او همچنين در جنبش هنری پاپ، صاحب نفوذ بود. آقای پادرونی اشاره می کند که اندی وارهول از هواخواهان سفت و سخت دالی، به خصوص شيوه ای بود که او به تبليغ خود می پرداخت.وی گفت: "در واقع دالی نخستين کسی بود که به سايرين راه بدل شدن به يک بت در عالم هنر را نشان داد."

دالی در سال 1940 به آمريکا رفت و به قدرت رسانه ها پی برد.يان گيبسون، نويسنده زندگينامه ای درباره دالی تحت عنوان "زندگی شرم آور سالوادور دالی"، به بی بی سی گفت که در همين دوره پس از مهاجرت به آمريکا بود که آثار او به تدريج شهرت جهانی يافت.وی گفت: "روزنامه ها عکس های ساعت مذاب او را چاپ کردند و اين اثر شهرت عجيبی پيدا کرد.""تمام هم و غم او در زندگی رسيدن به شهرت بود. او می دانست استعداد آن را دارد، اما او به پرورش آن شخصيت عجيب که به وسيله آن خود را در سراسر جهان عرضه می کرد پرداخت."

واژه های تحريک آميز

دالی، که روز به روز شخصيتی جنجالی تر می شد، آماده بود هرچه که به تصور او می تواند ديگران را تحريک کند بر زبان آورد.او يک بار گفت که "سالوادور دالی، که خودم باشم، آدم خيلی ثروتمندی است، و به پول و طلا عشق عجيبی می ورزد."آقای پادرونی می گويد: "او تمام مدت با شهرت خود بازی می کرد. او به خوبی از قدرت نهفته در کلمات آگاه بود و اين يک عنصر قوی در سنت اسپانيايی است."وی گفت هويداست که هنر مدرن نه فقط از لحاظ رويکرد، بلکه همچنين از لحاظ انديشه وام دار دالی است.با اين حال دالی در کشور خودش، اسپانيا، خيلی محبوب نيست چرا که برخی او را خيانتکار می پندارند.او پس از بازگشت از اسپانيا، از رژيم فاشيستی فرانکو حمايت کرد، اين درحالی بود که حکومت فرانکو دوست نزديک او گارسيا لورکا (شاعر) را تيرباران کرده بود.دالی همچنين پس از عمری انکار وجود خدا، به مذهب کاتوليک روی آورد و حتی به ديدار پاپ شتافت.آقای گيبسون می گويد: "اسپانيايی ها احساس کردند که او ديگر آن دالی سابق نيست، به سورئاليسم، به دموکراسی اسپانيا، و به استعداد خود به عنوان يک نقاش خيانت کرده است."اما او افزود که اين کاملا با شخصيت دالی می خواند. "او از آن آدم هايی است که درکشان آسان نيست. او يک آدم معمولی نبود.

Keine Kommentare: